دل من حالش خوشه ...اصلا بلد نيست بگيره...
اما خيلی تنگ ميشه... گاهی می ترسم بميره...
اما بازم به خودش مياد و سوسو ميزنه...
باز حياط خلوت سينمو جارو ميزنه...
می گمش تا كی میخوای عاشق بشی و بشكنی...
به روی خودش نمی ياره... می پرسه بامنی...؟؟!!
با كيم...
با توی عاشق پيشه ی سر به هوا
با توی ديوونه ی در به در بی سر و پا
با تو كه هر چی دارم می كشم از دست توئه
با تو كه هر جا ميرم مسير در بست توئه
كی می خوای دست از سر آبروی من برداری...
كی می خوای عقلی كه دزديدی سر جاش بذاری...
كی می خوای بزرگ بشی سنگين بشينی سر جات...
سر به راه بشی و دنيا رو نذاری زير پات
نظرات شما عزیزان:
|