سلام
روز به روز دورتر میشود آسمان از زمین طفلکی باران خسته میشود
بعضی وقتها هیچ حرفی واسه گفتن هیچ کسی نداره
هیچی نمیگه سوکوت توی موهای سیخ شده بدنت داد میزنه
ولی بعضی وقتا حرفها خیلی زیاده ولی هیچ بیانی برای حرفات پیدا نمیکنی
الان همان لحظه است کلی حرف ناگفته با دردهای پنهان دارم
ولی سوکوت این مغز داره تمام معادلات احساسی قلب منو یکی یکی خاکستر میکنه
و به دست باد میده.
بهانه میخوام تا شروع کنم کلی حرف بزنم آخه دارم میترکم
وای که چقدر بده هیچ کسیو که حرفتو بفهمه پیدا نکنی و وقتی هم پیداش بشه حرفی دیگه نباشه
نظرات شما عزیزان:
|