هنوز نيامده اي خداحافظ ؟ تقصير تو نيست ،
هميشه همين گونه بوده ،
برو اما من پشت سرت نه دست که دل تکان مي دهم
______________
ترا از دور مي بوسم به چشمي تر خداحافظ
مرا باور نکردي مي روم ديگر خداحافظ
مرا لايق نديدي تا بپرسي حال و روزم را
برو با ديگران اي بي وفا دلبر خداحافظ
______________
خداحافظ اي ماه شبهاي تارم
خداحافظ اي درد جانسوز جانم
خداحافظ اي عشق روزاي خوبم
خداحافظ اي شور و شوق حضورم
______________
آمدي چه زيبا ،
گفتم دوستت دارم چه صادقانه ،
پذيرفتي چه فريبنده ،
نيازمندت شدم چه حقيرانه ،
به خاطر يک کلمه مرا ترک کردي
چه ناجوانمردانه ،
واژه غريب خداحافظ به ميان آمد چه بي رحمانه ،
و من سوختم چه عاشقانه ،
______________
ميگويم سلام ، هيچکس جوابم را نميدهد ،
پس خدانگهدار ميگويم شايد از سر اتفاق ،
يک نفر دست هايش تکان بخورد .
______________
شرر زدي جگرم ، نازنين خداحافظ
شکست بال و پرم ، نازنين خداحافظ
دوان به سوي توبودم ، که از جفا تيري
زد عشق بر کمرم ، نازنين خداحافظ
______________
برو باشد ولي من هم خدا و عالمي دارم ،
من از دنيا گله مندم که از مهر تو کم دارم ،
ببين يک خواهشي دارم مرا در خود کمي حل کن ،
نگو رفتم خداحافظ کمي ديگر معطل کن .
______________
بيخودي متاسف نباش
تو آمده بودي که بروي اصلا!
تو چه مي داني چه ترسي ست
ترس از کوچه ي بعد از خداحافظ؟
______________
اين قصه هم رسيده به پايان خداحافظ
جان شما و خاطره هامان خداحافظ
من ميروم بدون تو اما دعايم کن
در اولين تراوش باران خداحافظ
______________
خداحافظ براي تو چه آسان بود
ولي قلب من از اين واژه لرزان بود
خداحافظ براي تو رهايي داشت
براي من غم تلخ جدايي داشت
______________
طعم ِ خيس ِ اندوه و اتفاق ِ افتاده
يک … آه ! … خداحافظ يک فاجعه ي ساده
خالي شدم از رويا ، حسي منو از من برد
يه سايه شبيه من ، پشت پنجره پژمرد
______________
خدا لعنت کند بر واژه ها حتي خداحافظ !
که يعني آتشي افتاده در من با خداحافظ !
سکوت افتاده مثل رعشه اي بر استخوانهايم
شبيه موج سرد ساحل دريا خداحافظ
نظرات شما عزیزان: